آر پی جی 8

نسخه جدیدتر سلاح معروف و روی دوش " آر پی جی 7 " در فضای سایبری و جنگ نرم

آر پی جی 8

نسخه جدیدتر سلاح معروف و روی دوش " آر پی جی 7 " در فضای سایبری و جنگ نرم

نسخه جدیدتر سلاح معروف و روی دوش " آر پی جی 7 " در فضای سایبری و جنگ نرم

آسوده بخوابید

سه شنبه, ۹ دی ۱۳۹۳، ۱۲:۵۳ ب.ظ

امروز سالروز نه دی بود.رسانه های اصولگرا هر کدام بخشی از جریانات فتنه 88 را تحلیل کردند و تیترهای اصلیشان را هم به آن اختصاص داده اند.رسانه های اصلاح طلب هم انگار نه انگار که اتفاقی افتاده و در صفحه ی اولشان  حتی گذرا هم به آن اشاره ای نداشته اند.از رسانه ای اصلاح طلب که صل فتنه بودن اتفاقات را قبول ندارند البته انتظاری نیست اما از روزنامه ای مثل اطلاعات توقع بیشتری می رفت.هر چند جناب دعایی از اصلاح طلبان شناخته شده هستند ولی بهرحال جایی را که در آن مشغول کار هستند یک موسسه ایست که رئیس آن نماینده رهبری نظام است.رهبری نظام هم به وضوح اتفاقات آن سال را مصداق بارز فتنه می نامند و تاکید هم دارند که نه خود آن اتفاقات و نه یوم الله 9 دی فراموش نشود و برای نسل های بعدی تبیین شود که خطر تکرارش از بین برود یا حداقل کمتر شود.اینکه هیج اشاره ای به واقعه مورد تاکید موکد عالیترین مقام نظام در روزنامه ای که مسئول آن نماینده و منصوب همان مقام است نشود را شما در کجای دنیا ؛ در کدام رسانه ی دولتی و حکومتی سراغ دارید؟!اینکه بفرمایید عوضش کیهان با پرداختن چندبرابری به موضوع جبران مافات کرده و کمی هم بیشتر ، بهانه ی خوبی نیست و ربطی به هم ندارند.مگر پرداختن به بقیه اتفاقات مهم کشور بین این دو روزنامه تقسیم شده است که کار کردن یکی ، وظیفه را از دوش دیگری بردارد؟!

موافق و مخالف بودن با اصل ماجرا به کنار ، آیا واقعا ابعاد وسیع مسئله حتی به عنوان یک خبر ساده هم ارزش پرداخت نداشت؟!انکار موضوع از بیخ و بن فقط با مرام آقایان سازگار است ظاهرا؟!

  • سعید مسعود

پرهیز از صحبت پیمان شکنان

يكشنبه, ۲۲ دی ۱۳۹۲، ۰۱:۴۴ ب.ظ

پیر پیمانه کش ما که روانش خوش باد

گفت پرهیز کن از صحبت پیمان شکنان

دامن دوست بدست آر و زدشمن بگسل

مرد یزدان شو و فارغ گذر از اهرمنان


فالی که به نیابت تیم مذاکره هسته ای کشورمان گرفتیم و عجب هم که حافظ عجیب نکته دان است و به روز.

  • سعید مسعود

خوشحال نباید بود!

چهارشنبه, ۶ آذر ۱۳۹۲، ۰۵:۱۲ ق.ظ

ساز مخالف زن نیستم و مخالفت با موافقت عموم را روشنفکری نمی دانم ، منتها خداوکیلی اگر سر سوزن بصیرت و نمی گویم غیرتی ؛ چرا البته ؛ میگم همون غیرتی ؛ مونده باشه اگر نه بابت بندهای این توافق نامه که بابت اصل زیر بار رفتن فشارها و وادادن ها ، دوباره محلات را سیاه پوش کنیم و گِل عزا بر سر و صورت ها بپاشیم و مجالس ماتم برپا کنیم و به هم تسلیت بگوییم به شیوه ای که رویمان نشود چشم در چشم هم بیندازیم[1] ؛ حکما خوشحال شدن [2] و بدتر از آن تبریک گفتن به همدیگر را نداشت.

عرض می کنم چرا؟

اگر می شد و می شود به امام حسن (ع) نامه نوشت و بابت کنار آمدن و صلح اجباری با معاویه تبریک گفت و هلهله سر داد یا اینکه مجالس بزم و شادی بابت آن واقعه ترتیب داد به طریق اولی برای این وادادن ها و کنار آمدن ها و متوقف کردن هایی که هنوز خون چهار شهید نامی اش [3] خشک نشده هم نامه تبریک نوشت 

واقع بین باشیم!

اینکه تخته کنیم در نطنز و فوردو و اراک را و متوقف شویم در همین حد پیشرفت بدون اینکه علم به ما تضمین داده باشد به خاطر دل نازک و "کناربیای" ما اون هم می ایستد و دو سال بعد نه ، در پایان همین شش ماه ، علم و تکنولوژی قبلی ما بیات نمی شود و به کار درج در کتابهای تاریخ علم و اختراعات ؛ جلد معاصر نمی خورد خوشحال شدن و تبریک گفتن دارد ؛ اگر سزاوار گل به سر گرفتن و ایستاده زار زدن نباشد!؟ ها!؟

اینکه بابت قول آزاد کردن چند میلیارد از پول دزدیده شده خودمان ، باید امضا بدهیم هر چی را در این سالها - با هدایت شیرمردی از جنس مقاومت و جهادِ مردی که  به گفته ظریفی ! رفته و دانشمندانی اگر اجازه نداده بودیم امنیتی ترین مراکزمان بشود خانه خاله بازرسان جاسوسشان ، الان در کنارمان بودند – با عرق جبین و کد یمین قاشق قاشق غنی کرده بودیم را آفتابه آفتابه بدهیم زغال کنند و شایسته بود با همان زغالها رویمان را رنگی کنیم که بهمان می آید در این شرایط ، تبریک و شادباش داشت؟!

برای بند بند چیزهایی که داده ایم و چیزهایی که مال خودمان بوده و می خواهند بخشیش را بدهند و بابت قولهایی که داده اند چیزی را در آینده اضافه نکنند و ... حکایت ، حکایتی مشابه پارگراف های قبلیست و قصدم طولانی شدن نوشته نیست.

و اما رفع سوء تفاهم:

اصل حرف این نیست که زحمت تیم مذاکره کننده دولت را نادیده بگیریم.تیمی که الحق و الانصاف بعید بود کسی در این مقطع خبره گی آنها را در مذاکره داشته باشد به نحوی که خود من هم می گویم: تا حالا کجا بودین شما؟

من می توانم فرض را بر این بگیرم که در این مقطع به صلاح ترین کار ممکن برای منافع نظام و خسارت ندیدن کشور و نظام عینا همین توافق با همین بندها بوده است بی حتی "واویی" این طرف و اون طرف در متن نوشته ها.

اصلا می توانم فرض را بر این بگیرم که امام زمان (عج) شخصا بنا به دستور خداوند و برای حفظ کیان کشور شیعی ما ، با اعضای تیم ما ملاقات کرده و عین این توافق را به آنها پیشنهاد داده است و بعدا هم آن را تایید کرده است.

از این فرض بالاتر در تایید کار تیم مذاکره کننده که نداریم!؟

بحث من چیز دیگریست.اشکال گرفتن به جزئیات بندهای توافق نیست که مثلا می توانست بهتر باشند یا بدتر. آن پارگراف های بالایی هم که به بعضی بندهای توافق نامه اشاره کرده ام و دلخور بوده ام بابت همان چیزیست  که در ابتدای نوشته اشاراتی به آن داشتم و الان کاملترش را می گویم.

ما باید سیاه بپوشیم و مجالس عزا به پا کنیم وبه هم تسلیت بگوییم بابت اینکه چرا گذاشته ایم شرایط به اینجا بکشد که برای حفظ اصل کیان کشور و نظام ناچار به تن دادن به این مصالحه بشویم وگرنه یک امتیاز بالا و پایین یا به جای 7 میلیارد دلار ، مثلا بیست میلیارد دلار آزاد می شد چه فرق عمده ای داشت؟

مسئله باید شبیه شرم همه ی شیعیانی باشد که با کم کاری و یاری نرساندن به موقع و کم بصیرتی ، امامشان ناچار به مصالحه اجباری شد وگرنه مفاد آن یک کم بالا یا پایین تفاوت چندانی نمی کرد. همین که کم کاری و کندی ما باعث شده آنها این جسارت را پیدا کنند که چنین فشارهایی را بیاورند و مطمئن هم باشند جواب می گیرند درد دارد؟

این درد دارد که نتوانسته ایم در همه ی این سالها ، وابستگی به نفت را به صفر برسانیم که اصلا تحریم کردن فروش آن بی معنی باشد ، این درد دارد که چقدر در اقتصاد بد کار کرده ایم که آزاد کردن بخشی از پول خودمان برای ما امتیاز تلقی شود

همه ی اینها یک مرحله و چند مرحله قبل از اصل مذاکره است و همان چیزهایی بود که باید به واسطه آنها دست مذاکره کنندگان ما پر می بود که طرف مقابل اصلا جرات پیشنهاد خفت بار را به ما نداشته باشد. ما باید قبل از رسیدن به این مرحله چنان خزانه پر و پیمونی داشتیم که دنیا به این نتیجه می رسید تحریم ما یعنی محروم شدن خود آنها از این صندوق پر و با ارزش وگرنه من تقریبا مطمئنم در این زمان هیچکسی را نداشتیم که اگر بنا بر رسیدن به توافق بود - و نه فقط به قول ایشان بیانیه خواندن - به اندازه تیم ایشان مهارت داشت و الحق و الانصاف هم کارش را درست انجام داد. با این وضعیتی که داشتیم یا حداقل به تیم القا شده بود و دم به ساعت صدای کفگیر ته دیگ خزانه را به گوششان می رساندند بابت پشتیبانی خط مقدم ! از این بهتر نمی شد توافق نامه ای را در آورد.

پس اگر به دلایلی مجالس عزا به پا نمی کنیم و تسلیت نمی گوییم حداقل خوشحالی هم نکنیم و تبریک نگوییم. این برای بچه شیعه ها بد است و برای همه ی میهن دوستان واقع بین و باغیرت.



[1] بابت ماجرای عاشورای حسینی(ع) و قبلش صلح حسنی(ع) این دلیل را داریم که حضور نداشتیم و در عصری بود غیر عصر ما ، اما در این یکی بودیم سر و مر و گنده

[2] اعم از روی پوستی و زیر پوستی و سایر گونه ها

[3] به شیوه ی استفاده از اصطلاحات " نامی " و " اسمی" در قیدار رضا امیرخانی

  • سعید مسعود

من ظریفم تو کری

يكشنبه, ۳ آذر ۱۳۹۲، ۰۹:۴۰ ب.ظ

من ظریفم تو کری!

تو شروری من شریف

من شریفم تو وقیح

 

به جای خسته نباشید و قدردانی از زحمات طاقت فرسا و پر استرس جناب ظریف و تیم همراه . خدا قوت

پی نوشت1: با پیروی از الگوی شعر معروف " من بهارم تو زمین ؛ من زمینم تو درخت ؛ من درختم تو بهار "

پی نوشت 2: با وجود همه ی انتقاداتی که بعضی قبلا به تیم مذاکره کننده داشتیم و داریم دلیل نمی شود قدردان زحماتشان نباشیم حتی اگر نتایج مورد نظر ما هم حاصل نشده باشد. این یک بحثه اون یک چیز دیگه! من فرصتش پیش می اومد به استقبالشون هم می رفتم.

  • سعید مسعود

ظرافت در تعریف لهجه آمریکایی ظریف

يكشنبه, ۳ آذر ۱۳۹۲، ۰۱:۳۷ ق.ظ

طبق شنیده ها و نوشته های روزنامه ها ؛ مذاکرات ژنو به مرحله ای رسیده که درباره شیوه ی نگارش بیانیه ها و توافق نامه ها هم بحث می شود. خوشبختانه قبلا دکتر ظریف در یک مصاحبه تلویزیونی ضمن برشمردن تجربه و تسلطش در باب دفن مذاکره  ، به نمونه ای اشاره کرد که به علت امکان برداشت های متفاوت از یک بیانیه سازمان ملل بین صهیونیست ها و فلسطینیان ؛ 50 سال است طرفین دچار مشکل شده اند. این یعنی که جنابشان دقیقا به اهمیت شیوه نگارش بیانیه ها و توافق نامه ها آگاه هستند.آن هم وقتی قرار است این بیانیه ها و توافق نامه ها به زبانی نوشته شوند که زبان مادری دو دشمن اصلی ما در این مذاکرات است. اتفاقا در همین چند روزه طرفهای آمریکایی تلویحا  گفته اند که اگر هم قرار شد حق غنی سازی ایران در داخل کشورش پذیرفته شود به گونه ای نوشته شود که امکان تعبیرهای دیگر- بخوانید زیر میز زدن – از آن ممکن باشد.

شیعه بیشتر از هر قوم و طایفه و مذهبی داغدار این سوء برداشت هاست حتی وقتی کلمات از زبان رسولی خارج شوند که "لاینطق عن الهوی" است و دهها نشانه مشخص دیگر - علاوه بر منطق و فصاحت و بلاغتی که ادیبان عرب در کلام رسول خدا(ص) می شناسند- در متن ،  دال بر اینکه معنای سرپرستی و وِلایت از کلمه "مولی" فهمیده می شود و نه دوستی و وَلایت ، اما باز کسانی که نخواهند علی را ولی بپذیرند تعبیر خودشان را از "مولی " می کنند.

اینست که باید دقت شود یک "واو" و ویرگول هم جوری استفاده نشوند که استخراج چند برداشت را از نوشته ها امکان پذیر کنند.باید شفافِ شفاف نوشته شوند و لازمه این کار حضور زبان شناسانی خبره و در بالاترین سطوح علمی این رشته  و البته کاملا مورد وثوق و اعتماد نظام در کنار تیم مذاکره کننده است هنگامی که نوبت به نوشتن بیانیه ها می رسد .

در اولین پست رسمی وبلاگ یادداشتی نوشته بودم تحت عنوان "  سوء استفاده دشمن از لباده های رنگی روحانی و ریش ترتمیز ظریف" که به مذاق بعضی دوستان خوش نیامده بود و در پاسخ شکافتن مسئله و ارائه مثال ؛آن روز گفتم که حرفم را زده ام و صحبت بیشتری ندارم.

اما امروز خوشبختانه شاهد از غیب رسید . هفته گذشته روزنامه واشنگتن پست مطلبی را به قلم "ماکس فیشر" انتشار دادند با عنوان" پنج درسی که از فیلم ویدیویی وزیر امور خارجه ایران می توان آموخت". تاییدیه نوشته ی من درس پنجم آن است.البته قبلش مایلم بگویم که از ته قلب دوست دارم  تحلیل من اشتباه باشد.

چهار درس اول درباره پیام های دکتر ظریف به جامعه آمریکایی و رساندن حرفهای جمهوری اسلامی به آمریکاییان است با هدف تاثیر گذاری روی آنها .

درس پنجم اما با قبلی ها متفاوت است و تعریف و تمجیدیست از انگلیس صحبت کردن مسلط دکتر ظریف با لهجه آمریکایی: "زبان انگلیسی که ظریف به آن سخن می گوید و شاید شما هم بتوانید آن را بشنوید، هم بسیار خوب و هم با لهجه آمریکایی است که بسیار عالی است. بالاخره وی پنج سال در نیویورک سفیر ایران در سازمان ملل متحد بوده است"

من تصمیم داشتم هیمن لزوم حضور زبان شناسان خبره در کنار تیم مذاکره کننده را بعنوان یک کامنت و پیشنهاد به صفحه جناب ظریف در فیس بوک ارسال کنم که پیش خودم گفتم : آقای ظریف به علت ادب و اخلاق قابل تحسینشان اگر هم مستقیما پاسخ مرا ندهد بی شک در دلش می گوید :" این دیگه کیه؟ زبان شناس مسلط به انگلیسی از خود من بهتر هم مگر هست؟ ندیده روزنامه ی واشنگتن پست همین چند روز پیش از تسلط من به زبان چه تعریف و تمجیدی کرده است؟!"

این همان نکته ظریفی بود که در آن یادداشت اشاره کردم که آنها در زمینه تاثیر گذاشتن روی دیپلماتهای ما به انواع شیوه ها کارشان را بلدند و الحق استاد هستند اما ما بعید است که اصلا این امور را جدی تلقی کنیم.

پس الان می توانم این نتیجه را بگیرم که آن درس پنجم و تعریف تمجید از زبان و لهجه آمریکایی جناب ظریف ، تصادفی و همینجوری نبوده است. برنامه ای بوده است به امید استفاده نکردن تیم مذاکره کننده ما  از زبان شناسان خبره در نوشتن بیانیه ها و توافق نامه هایی که می خواهند امکان برداشتهای دوگانه از آنها فراهم باشد.

پیچیدگی مکر و هماهنگی رسانه ها و تیم های مذاکره کننده غربی را می بینید؟ هر کدام وظایف خود را با دقت انجام می دهند و آن وقت ما روزنامه های خودمان را از همه نامحرم تر تصور کرده ایم و از دادن هرگونه خبر قابل ارزشی به آنها خودداری می کنیم. از آن طرف انتظار داریم که رسانه هایمان به شیوه ای موثر – یحتمل منظورشان یا سکوت مطلق است تا پایان کار یا تعریف تمجید زنجیره ای وار!- به تیم مذاکره کننده کمک کنند.

ان شاءالله که منبعد  دقت بیشتری کنیم و به گفته رهبر عزیز با دقت به جزئیات توجه کنیم که فریب نخوریم.

  • سعید مسعود

لازم است گاهی وقتها که در جلسات مذاکرات با 1+5 ؛ بعضی طرفها زیاده خواه می شوند طرف ایرانی هم بلافاصله به آنها یادآوری کند که ایران دارد با 3 درصد از کشورهای جهان مذاکره می کند.3 درصدی که معلوم نیست کی و کجا و طبق کدام اسناد یقیه 174 کشور از مجموع 180 کشور جهان به آنها وکالت تمام و کمال داده اند؟

یعنی هیئت ایرانی بلافاصله بعد از اتمام جلسه ای که در آن زیاده خواهی شده و جلو خبرنگاران ؛ به عمد بگویند که مثلا امروز در مذاکره با 3 درصد کشورهایی که خود را کل دنیا می خوانند این صحبتها شد. شاید اینجوری کمی بادشان بخوابد.

من نمی دانم ایران کی می خواهد از ظرفیت ریاست بر کشورهای پرتعداد عدم تعهد که تقریبا بیشترشان با ایران هسته ای مشکلی ندارند و مخالف تحریمها هم هستند استفاده کند؟ کی؟

آنها حرفهای زور و بی منطقشان را بعنوان نگرانی جامعه جهانی از برنامه های هسته ای ایران ابراز می کنند و در حالیکه به تعداد همین 6 تا هستند و آن سگ نگهبان قلاده شکسته پاچه گیر و تازه از همینها هم چین و روسیه و حتی آلمان خیلی گیر نیستند و در واقع حرف ؛ حرف آمریکاست و انگلیس و تا حدی فرانسه. از این ور ما ریاست بر بزرگترین اجتماع از کشورهای دنیا بعد از سازمان ملل را داریم و با وجودیکه مواضعشان بر علیه ما نیست و مخالف زورگفتن غرب به بقیه کشورها هستند و تحریمها را هم ظالمانه می دانند اما نشده تا حالا از این ظرفیت تعدادی و کمیتی ؛ حتی حداقل استفاده را بکنیم.

 اینا را برای کی و کجا نگه داشتیم من نمی دانم.

تجربه ای که دولت قبلی با بازی دادن و مشارکت برزیل و ترکیه در طرف ما داشت ؛ تجربه ی خوبی بود و درست است که آمریکا نهایتا بدعهدی کرد و بر خلاف توافقات قبلی ؛ چیزی را نپذیرفت اما حداقل دوستان خودش متوجه فریبکاری و عهدشکنیش شدند و در آن مقطع شکافی هر چند کوچک بینشان پدید آمد.

الان هم می توان از این جمع عظیم کشورهای عدم تعهد ، تعدادی را که مواضعشان به مواضع ما نزدیکتر است و نسبت به سایرین استقلال نسبی بیشتری در موضعگیریهای بین المللی دارند را در سمت میز ایران چید و اینقدر خودمان را تک و تنها نشان ندهیم.

آنها 3 درصد هستند  و خود را کل دنیا نشان می دهند ما و همفکرانمان بسیار بیشتریم و تنها نشان می دهیم.

اگر هم حرف شورای امنیت و قطعنامه های آن پیش بیاید  چه کسی است نداند که کل دم و دستگاه شورای امنیت بصورت انحصاری و ظالمانه در اختیار همین چند کشور فوق الذکر است . چند کشور اکثرا بی اختیار هم  - 9 کشور غیر دائم که بصورت دوره ای انتخاب می شوند - برای خالی نبودن عریضه و حفظ ظاهر حضور دارند و رایشان از پیش توسط آمریکا پیش خرید شده است. 

  • سعید مسعود

آیا ما مستعمره گینه بیسائو و سومالی هستیم؟

پنجشنبه, ۳۰ آبان ۱۳۹۲، ۰۲:۳۷ ق.ظ

خیلی ها و بخصوص اصلاح طلبان بر این عقیده اند که نظام جمهوری اسلامی از آغاز تاکنون برای حفظ جبهه مقاومت در برابر غرب و بخصوص آمریکا و  صهیونیست های مفسد ، ناچار شده است به کشورهای قدرتمند دیگری ؛ که در راس آنها روسیه و چین کمونیست هستند باج بدهد. از این مقدمه به این سوال می رسند که بهتر نیست باجی را که به کشورهای دسته دوم می دهیم را مستقیما به کدخدا بدهیم که دچار این مشکلات و تحریمها نشویم؟

طرفداران این نظریه به صورت وسیع در شبکه های اجتماعی اصل استقلال نظام اسلامی را نیز با همین استدلال زیر سوال می برند و ما را  وابسته به این دو کشور – به خصوص روسیه – می دانند و ادعای استقلال را یک لاف و ژست سیاسی فریبنده می دانند و بصورت عجیبی در مناسبتهای خاصی مثل سیزده آبان در صدد القای این مسئله هستند که اگر نمی توانند شعار مرگ بر آمریکا را حذف یا تلطیف کنند با یادآوری جنایتها و قراردهای ننگین گلستان و ترکمنچای مرگ بر روسیه را هم به شعارها اضافه کنند.

در اینکه جنایتها و دشمنیهای روسیه - بخصوص در عهد قاجار- فراموش نشدنی هستند شکی نیست و کسی هم نمی خواهد آنها را از یاد ملت ببرد.اما عقل سلیم حکم می کند اهمیت را به دشمنی های آشکار زمان حال بدهیم و بی مورد برای خود دشمن جدید درست نکنیم. چه اینکه با این قبیل استدلالها کل نظم جهانی به هم می خورد و هر کشوری می تواند با یادآوری جنگهای گذشته برای خودش دشمن تراشی کند. همین هند می تواند برای جنگها و لشکرکشیهای نادرشاه از ما غرامت مطالبه کند و ما را دشمن خود بداند و ...

استقلال نظام اسلامی چیزی واضح و پذیرفته شده در دنیای امروز است و این شبهات هم با اهداف مغرضانه خاصی دنبال می شوند. به واقع ما در نظام تصمیم گیریهای سیاسی داخلی و منطقه ای و بین اللملی هیچگونه وابستگی به هیچ کشوری و از جمله چین و روسیه نداریم و این دو کشور در حقیقت در این شرایط سخت و تحریم ، برای خود بازار پرسود و کم رقابتی را پیدا کرده اند که می توانند اجناس و کالاها و خدماتشان را به قیمتهای بالاتر از عرف بین الملل به ما بفروشند و این بسیار متفاوت است با اینکه ما استقلال نداشته باشیم.

فرض کنید کالا یا خدماتی را که ما ناچارا به قیمتهای گرانتری از روسیه و چین می خریم را می توانستیم از کشوری مثل گینه بیسائو و سومالی بخریم و آنها نیز با علم به تحریم و موقعیت ویژه ما کالایشان را دولا پهنا حساب کنند.چیزی که مشابه ش را الان هندوستان با فروش اجباری بعضی کالاهایش در قبال پول نفت به ما  تحمیل می کند .آیا می توان از اینها نتیجه گیری کرد ما در نظام سیاسی کشور وابسته و مستعمره گینه بیسائو و سومالی و هندوستان هستیم؟

اینها در واقع فرصت طلبانی هستند که از وضعیت خاص کشور ما دارند به سود خود استفاده های سوء و کمی ناجوانمردانه می کنند و البته این در حافظه ملت ما ثبت خواهد شد.البته که این دوران دائمی نیست و  بالاخره روزی ورق برمی گردد و ان شاءالله آنها نیازمند ما خواهند شد.

به داستانی اشاره می کنم که در زمان جنگ احزاب برای مسلمانان اتفاق افتاد که آن محاصره نظامی اقتصادی بی شباهت به وضعیت تحریم و محاصره اقتصادی ما در زمان فعلی نیست و عملکرد پیامبر در گسستن اتحاد دشمنان در آن جنگ می تواند الگوی خوبی برای تصمیم گیری های مسئولان ما باشد.

 

با طولانی شدن محاصره و ادامه فشار بر مسلمانان در جنگ احزاب، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) کوشید با بهره‌گیری از ناهمگونی سپاه دشمن، در صفوف آنان رخنه پدید آورد. بدین منظور در نخستین گام، با توجه به انگیزه‌های اقتصادی طایفه   به آنان پیشنهاد کرد که با دریافت یک سوم محصول خرمای مدینه، از همراهی با احزاب دست کشند. غطفان نخست به طمع بهایی بیشتر، از پذیرش این پیشنهاد سر باز زدند و چون پس از قدری درنگ بدان رضایت دادند ، پیامبر (صلی الله علیه و آله) پس از مشورت با بزرگان مدینه و مخالفت آنان، از پیشنهاد خویش چشم پوشید

 

نیز پیامبر از نعیم بن مسعود از تیره بنی‌اشجع که با دشمن ارتباط داشت، برای تفرقه‌افکنی میان یهود و مشرکان بهره برد. به گزارش موسی بن عقبه، ایشان که می‌دانست نعیم برای احزاب خبر می‌برد، کارهای بنی‌قریظه را هماهنگ با نقشه مسلمانان ضدّ قریش و انگیزه آنان از این کارها را دستیابی به غنیمت‌های بنی‌نضیر دانست. نعیم با انتقال این سخن به قریش، مشرکان را در اعتماد به بنی‌قریظه دچار تردید کرد؛ به ویژه آن که بنی‌قریظه از پیشنهاد قریش برای حمله به مسلمانان در روز شنبه، به بهانه تقدس آن روز، سر باز زده بودند. مشرکان این کار آنان را نشانه همدل نبودنشان دانستند

درست است که پیشنهاد پیامبر درباره دادن یک سوم محصول خرما نهایتا انجام نگرفت اما همین که پیامبر این کار را مجاز دانسته است و بعنوان یک تاکتیک جنگی پیشنهاد داده است نشان از عقلایی بودن تصمیم دارد. آیا می توان به پیامبر خرده گرفت که شما که می خواستید به یک قبیله کوچک باج بدهید چرا آن باج را به خود سران قریش و کدخداهای آن روز ندادید و با فرض انجام آن کار آیا می توان پیامبر را مستقل ندانست و آن را وابسته قبیله غطفان معرفی کرد؟

اگر ما بتوانیم به هر شکل در اجماع 1+5 خلل ایجاد کنیم – مثلا با قرارداهای اقتصادی  برای امثال چین و روسیه و حتی فرانسه ای که این روزها سوار خر شیطان شده – و بعضی فعالیتها که دشمنی و تضاد را  بین آنها ایجاد کنیم از نظر منطق اسلام و سنت پیامبر راه غلطی را در پیش نگرفته ایم.

اینها را می توان جزو تاکتیک هایی به حساب آورد که تحت نام نرمش قهرمانانه قابل دفاع هستند.حتی می توان با بهبود روابط با بعضی کشورهای عرب حاشیه خلیج که گمان می کنند حل و فصل مسئله هسته ای ایران و آمریکا می تواند امنیت آنها را به خطر بیندازد کاری کرد که اینقدر آمریکا را تحریک به دشمنی با ایران نکنند. البته ممکن است جاهای تهدید هم لازم باشد. تهدید غیر مستقیم عربستان که شمشیر را از رو کشیده و دارد برای  تحریک حمله آمریکا به ایران دلار نفتی خرج می کند و یادآوری این مطلب که بالاخره روز ی آمریکا از این منطقه می رود و ایران قدرتمند می ماند و عربستان بدون ارباب . ترساندن سعودیها با یادآوری مکرر سرنوشت شاه سابق خودمان و صدام و قذافی و مبارک و بقیه همپیمانان آمریکا و بالعکس وضعیت سوریه و پشت گرمیش به ایران را. شاهان سعودی به حفظ جان کثیفشان خیلی اهمیت می دهند. آنها بهتر است بدانند اسدی که به ایران اعتماد کرده اگر سوریه هم سقوط کند حداقل جان خودش و خانواده اش با پناهنده شدن به ایران محفوط است اما مزدوران آمریکا وقتی تاریخ مصرفشان تمام شد حتی آمریکا به کشورهای دیگر هم اجازه نمی دهد آنها را به عنوان پناهنده بپذیرند. اینها را باید  به طرق مختلف و از طریق دوست و دشمن مدام در گوششان خواند. عربستان بخصوص در این اواخر تا حدی فهمیده که آمریکا خیلی قابل اطمینان نیست و همین فهم اندک هم کمک خوبی برای القای شکاف بین آنها خواهد کرد.

در آخر باز تاکید می کنم که طبق وعده ها و سنتهای الهی پیروزی با ملتیست که در راه خداوند و حق خویش مقاومت می کند و البته که این دوران سخت دائمی نیست و روزی ورق به سود ما برخواهد گشت. این فرصت طلبی های ناجوانمردانه بعضی کشورها را نیز در زمانی نزدیک جبران خواهیم کرد ، ان شاءالله.



منبع داستان ذکر شده در جنگ احزاب: http://hajj.ir/14/42422

 

  • سعید مسعود

بندر شمر

دوشنبه, ۲۷ آبان ۱۳۹۲، ۰۴:۴۰ ب.ظ

شمر را که می شناسین. ایشون بندرشونن!


بندر شمر

  • سعید مسعود

مردی که تعلیق را در برابر هیچ می پذیرفت برگشته

يكشنبه, ۲۶ آبان ۱۳۹۲، ۰۱:۱۲ ق.ظ

نیویورک‌تایمز می نویسد: مذاکرات بین شش قدرت جهان و ایران قرار است هفته آینده در ژنو از سر گرفته شود. دیپلماتهای غربی امیدوارند توافقی را کامل کنند که فعالیتهای هسته‌ای ایران را به مدت شش‌ماه متوقف خواهد کرد و طی این مدت مذاکره‌کنندگان در پی حصول یک توافق جامع‌تر خواهند بود.

بسیار پیش آمده که خداوند رحمان و رحیم و غفور به بندگانش فرصتی برای جبران بعضی خطاهایشان – بخصوص اگر با نیت شر نبوده باشند – می دهد. کاش مسئول محترمی که بعنوان مذاکره کننده ارشد کشور در دوره اصلاحات بر پای ورقه ای امضا زد که دو سال تمام  بدون هیچ مابه ازایی تعلیق داوطلبانه ای را به ما تحمیل کردند و در عوض به هیچیک از قول و قرارها و تعهدهایشان در قبال این تعلیق داوطلبانه وفا نکردند و در نهایت رهبری -  بر خلاف رویه معمولشان که کارها و تشخیص ها  را بر عهده دولتها می گذارند -  بعد از دوسال مجبور به دخالت شدند.تاملی در باب این نوشته می کردند.

دو سالی که اگر داوطلبانه و بدون اجبار اینکار را نکرده بودیم شاید الان به نقطه ای رسیده بودیم که کل این بحث ها دیگر موضوعیت نداشت. نکته آزار دهنده آن ماجرای تلخ این بود که تعلیق در برابر تعهداتی که آنها داده بودند و گام به گام بود انجام شد و تیم مذاکره کننده ما آیا واقعا بعد از سه ماه که دید هیچ اتفاق و امتیاز و رفع تحریمی از طرف مقابل صورت نگرفت آیا به ادامه ماجرا مشکوک نشد؟ سه ماه واقعا فرصت کمی بود؟

6 ماه گذشت اتفاقی نیفتاد و وعده ای وفا نشد ، نه ماه شد قولی به فعل تبدیل نشد ولی ما همچنان در تعلیق کامل بودیم ، یکسال گذشت به فکر نیفتادیم ، 15 ماه ، 18 ماه ، 21 ماه گذشت و خبری از انجام تعهدات طرف مقابل نشد ، به دو سال کشید و باز خبری نشد و نهایتا رهبری مجبور به دخالت شدند.

اینکه بعد از تقریبا یک دهه خداوند دوباره این فرصت را در حد بالاتری از تصمیم گیری و ابتکار نصیب جناب روحانی کرد که جبران مافات کند و حتی توقع این بود که جوری کار کند که همه ی سکونها و بیکاریهای آن دو سال بصورت کار و تلاش مضاعف جبران شود نه که خدای نکرده دوباره دشمنان به طمع بیفتند و در دل بگویند: مردی که تعلیق را در ازای هیچ میپذیرفت برگشته.

  • سعید مسعود

حکایت نرسیدن

چهارشنبه, ۲۲ آبان ۱۳۹۲، ۰۱:۳۶ ب.ظ

روستایی نزدیک کربلاست که در آخرین ساعتهای نبرد برای یاری امام حسین(ع) راهی می شوند و افسوس که دیر می رسند.

1400 سال است شیعه به خاطر این وقت نشناسی و تنها گذاشتن ولایت فاصله این روستا تا کربلا را نه پیاده که هروله می دود و نمی رسد.


  • سعید مسعود

تاریخی نه فقط برای نمره گرفتن

چهارشنبه, ۲۲ آبان ۱۳۹۲، ۱۲:۰۲ ق.ظ

کاش محقق و نویسنده ی کاردرستی پیدا شود و رساله ای می نوشت از همه ی مذاکرات و مصالحه های مهم تاریخ ادیان و بعد از آن را و در اختیار تیم مذاکره کننده هسته ای قرار می داد.

از پیشنهادی که شیطان به آدم و حوا داد تا تمسخر کفار به ساخت کشتی  نوح در بیابان را

همه ی جنگ و صلح های پیامبر خاتم و دوران ائمه و بعد از اسلام را

داستان شعب و مقاومت سه ساله را

داستان پیشنهادهای قریش به پیامبر در ازای دست کشیدن از دعوت و پاسخ خورشید و ماه معروف پیامبر را

داستان شورای 6 نفره بعد از فوت خلیفه دوم و شرطی که برای خلافت علی(ع) می گذارند و پاسخ ایشان را

هم صلح حدیبیه را می نوشت و تحلیل می کرد و هم جنگ صفین و مذاکرات ابوموسی اشعری با عمرو عاص را

 هم صلح حسنی را و هم عاشورای حسینی را

 مذاکره امام حسین (ع) با عمر بن سعد ابی وقاص در کربلا را

 پیشنهاد و امان نامه شمر به ابوالفضل را

 هم قراداد گلستان را و هم ترکمنچای را

 برخورد امام خمینی (ره) با فرستادگان عرب منطقه در ابتدای جنگ و بعد از حملات آغازین صدام و پیشنهاد آنها و پاسخ امام را

هم جریان نوشیدن زهر توسط امام و قبول قطعنامه را و هم مذاکرات آزادی جاسوسان آمریکایی جاسوس خانه شان را

 هم مذاکرات هسته ای تهران در دوره اصلاحات و قبول داوطلبانه تعلیق دوساله را و هم دستور رهبری به شکستن تعلیق و آغاز به کار سانتریفوژها را ...

چیزی که من از مطالعه مختصر یسیاری از این جریانات متوجه شده ام اینست که جاهایی که  فشار داخلی ها بر مصالحه به رهبران تحمیل نشده همیشه تصمیمات عزت مندانه ای گرفته شده است و آن جاهایی هم که به خیمه امام ریخته اند و ابوموسی را فرستاده تعیین کرده اند و آنجاها که سجاده از زیر پای حسن کشیده اند و فرماندهان به طرف مقابل گریخته اند و آنجاها که کفیگر به ته دیگ خورده بودجه را برای امام علم کرده اند و جام زهر اجباری نوشانیده اند تا همیشه تاریخ شیعه را داغدار کرده اند.

البته اگر موارد فوق را با منطق امثال زیباکلام تحلیل کنیم باید گفت در کربلا به جز کشته شدن امام و اصحاب و به اسیری رفتن خانواده چیزی نصیب شیعه نشده است و بهتر این بود امام با بیعت کردن با یزید جلو این خسارت ها را می گرفت.[1]

الان هم بهتر است کمتر از خزانه ی خالی و فشار موثر تحریمها بر ملت صحبت شود و به جای این حرفها ؛ در عوض داستان ساخت شهاب و رعد و سجیل و صاعقه ها را بگویند و به گوش مذاکره کنندگان بخوانند.

می دانم می دانند اما بهتر است آنها دوباره یادشان بیاید در شرایطی آن موشکها را به قلب باشگاه افسران عراق و بانک رافدیینش زدیم که از موشک فقط عکسهای آنها را در مجلات نظامی دیده بودیم و آنها را در فرصتی کوتاه و با تکیه بر وعده های الهی و دستانی بر زانوان خود ساختیم.

خود همین داستان هسته ای را بگویند و بگویند شهریاری ها و رضایی نژادها با تکیه بر کدام دانش و تکنولوژی هدیه داده شده غرب جلو بردند ؟!

داستان نانو را ، داستان سلولهای بنیادی را و خیلی داستان های دیگر را

همین جریان صاحبان کارگاه تعمیر کولر دیپلمه ای که دیشب جناب صالحی – رئیس سازمان انرژی اتمی – نقل کرد و گفت قبلا تعمیرگاه کولر داشته اند و الان یکی از قطعات مهم راکتورهای هست های را می سازند و گله شان تاخیر در پرداخت های سازمان است.

وقتی این علوم فاخر و در مرز دانش را همین جوانان با مدد الهی و با اراده و تلاش خودشان و نه کمک کسی می سازند چرا دسته ای دیگر از همین جوانان نتوانند اقتصاد را سامان دهند ، کشاورزی را به جایی برسانند که محصولی نباشد که در آن خودکفا نباشیم. چرا نتوانند صنایع را قابل رقابت در دنیا کنند! ساماندهی نطام درست توزیع و اقتصاد کشاورزی و ...... که سخت تر از هسته ای و فضایی نبوده که هیچ پیشینه ای در آنها نداشته ایم. تئوری اینها که در انحصار کسی نیست و تحصیلکرده هم در آنها کم نداریم.

پی نوشت: من برای تیم مذاکره کننده و جناب ظریف و زحماتشان احترام بسیاری قائل هستم و به فرموده رهبری آنها را فرزندان نظام و انقلاب می دانم و از ته دل برایشان دعا هم می کنم. خدای نکرده این نوشته و بعضی مثالهایش به هیچ وجه  توهین به آنها تلقی نشود و اصلا منظورم مشابه سازی شخصیت های بدنام تاریخ با این عزیزان نیست ولی تاریخ را باید برای درس گرفتن و تکرار نشدن اشتباهاتش خواند نه فقط نمره قبولی در درس تاریخ.



[1] رجوع شود به حرفهای ایشان درباره رابطه با آمریکا که چندین بار است می گوید : یکی پیدا شود و فقط یکی از مزایای دشمنی و قطع رابطه با آمریکا را به من بگوید ولی در عوض من حاضرم دهها مورد از ضررها و خسارت های این رابطه نداشتن را بگویم.(نقل به مضمون)

  • سعید مسعود

کیهان و اسرائیل

سه شنبه, ۲۱ آبان ۱۳۹۲، ۰۱:۲۱ ب.ظ

گزاره اول :

کیهان  در مسئله هسته ای اخیر مخالف هرگونه توافق بدی است

گزاره دوم:

اسرائیل هم  در مسئله هسته ای اخیر مخالف هرگونه توافق بدی است


نتیجه گیری:

اسرائیل و کیهان همسو و هم عقیده هستند.


اسرائیل مخالف هرگونه توافقیست که سرسوزنی به ایران اجازه غنی سازی و حتی استفاده صلح آمیز داشته باشد و خواسته برچیده شدن کمپلت تاسیسات هسته ای ایران است و از آنطرف معتقد است تحریمها در هر شرایطی باید ادامه داشته باشند و به جز اینها را توافق بد می داند. بماند که در واقع به دلیل قدرت ایران و رسیدن به نقاط غیرقابل بازگشت برای کمتر از اینها هم با دمش گردو می شکند و فعلا به همراه فرانسه و بعضی اعراب کوچولو موچولوی این پایین نقشی را به عهده گرفته اند که ایران را به مرگ بگیرند تا به تب راضی شود.

مخالفت کیهان اما  ؛ هرگونه توافقیست که سرسوزنی از حقوق واقعی و قانونی ملت ایران در مسائل هسته ای و غیر آن کوتاه بیاید و از آن طرف هم کل جریان تحریمها را ظالمانه و غیر قانونی می داند و توافقی را که بخواهند در ازای گوهر شب چراغ ؛ آب نبات تحویل مردم ایران بدهند را توافق بد می داند.

حالا واقعا این دو مخالفت یکی هستند؟! بلاهت و بی انصافی از این آشکارتر!؟

 

  • سعید مسعود

خیلی اتفاقی بین کتابهای قدیمی ، کتابی کم حجم از خانم زهرا رهنورد پیدا کردم به نام پیام حجاب زن مسلمان با طح جلدی که خیلی مستقیم امواجی از دهان یک خانم محجبه بیرون می آیند که با برخورد به پایه های یک کاخ ، آن را فرو می ریزند.

اسم خانم رهنورد و آشنایی با عقاید گذشته شان – و البته کم حجم بودن کتاب- کنجکاوم کرد کتاب را بخوانم.

کتابی به شدت شعاری و ایدئولوژیک به سبک کتابهایی که جریانهای چپ می نوشتند و البته ایشان به نظرم خواسته اند از سبک و سیاق نوشته ها ی دکتر شریعتی استفاده کنند که متاسفانه با وجود درست بودن بسیاری از حرفهایش ؛ خواندنش چنگی به دل نمی زند.

بخش هایی از کتاب که البته تقریبا کل کتاب به همین شکل است:

ای که هزاران سال تاریخ منحط تو را به بند کشیده

ای که تازیانه های ستم نظامهای حاکم هستیت را مجروح نموده ...

ای که در تمامی تاریخ هربار به گونه ای برده قدرتهای اقتصادی بوده ای

ای زن! ای آنکه استبداد دینی چند هزار ساله ، در هر زمانی ، به شکلی تو را در چنگالهای سیاه اوهام و خرافات زندانی کرده و ای آنکه پیوسته مقهور قدرت مرد بوده ای

اینک در این فراز بیداری و رهایی و فلان و فلان ....اندکی درنگ کن...صبح نزدیک می شود و ...

در بخشی دیگر:

ویژگیهای زن بودنت را چگونه به مثابه یک ابزار ؛ ابزار سکس و شهوت و لذت و سود ... به جامعه تحمیل کنند؟ که خدا ترا در حصار امنی ، در گلستان طیبی قرار داده:

یدنین علیهن من جلابیهن : با لباسهای گشاد ، سراپای اندامشان را بپوشانند.

و در بخش دیگری:

و اما خود... خود با ایمانم ... با اسلامم ... با حجابم ... با مسئولیت سنگین اجتماعی امر به معروف و نهی از منکر که ایدئولوژی جاویدان اسلام ... به عهده ام گذاشته... به صحنه اجتماع می آیم ... به تمام سطوح آن سر می کشم ؛ حق می گویم ... حق می جویم .... و راه آن یگانه را می پویم.

اینک ما ؛ خواهران مسلمان ... با حجابمان ... به برادران مسلمان ... و به یکدیگر پیام می دهیم .

مائیم "امه وسط" ، بهترین امت ... مومن به خدا ، به محمد رسول الله ؛ به معاد ، مائیم حزب خدا ...

 

و حالا چند جمله به ایشان کنونی:

البته که ایشان در باب رعایت حجاب همانی هستند که قبلا گفته اند اما آن مسئولیت سنگین اجتماعی امر به معروف و نهی از منکری که فرموده اید را آیا الان یادتان رفته ؟

برگردید به سال 88 و به تیپ عمومی و حجاب کامل! دختران و پسران طرفداراتان نگاهی بیندازید.نگاهی هم به همین تیپ عمومی و پایگاه فکری رقبایتان. یکبار شد از تریبون های در اختیارتان نهی از منکر نه ، یک کوچولو توصیه دوستانه به طرفدارانتان بکنید که کمی هم در پوشش ها و اختلاط هایشان مراعات مسائل شرعی امت وسط را بکنند؟ یا ترسیدند این نهی از منکر خودکشی باشد و آنها را از دور و برتان براند؟

 البته که همه چیز در ظاهر آدمها نیست ولی بالاخره هر کسی چند سالی هم در این کشور زندگی کرده باشد از همین ظاهر هم متوجه خیلی چیزها می شود.

یک سوال دیگر:

آیا به نظرتان امید بستن BBC و CNN و VOA و کل جریان معاند انقلاب به شما و شوهرتان و ... بابت همین تفکرات انقلابی و ایدئولوژیک سابقتان بوده و معتقد بودند شما سرکار بیایید حتما حتما با اعتقاداتتان همه را با لباسهای گشاد ! محجبه می کنید؟ اینکه رسانه هایشان شما را جزو صد شخص تاثیرگذار و علمی معرفی می کنند نیز به خاطر استکبارستیزیتان بوده حتما؟

اصلا ما چیزی نمی گوییم و خود شما بیانیه ای بدهید و دلیل حمایتشان را بگویید!

ان شاءااله که نمی گویید خیرخواه امت وسط اسلامی بودند!

به فرض اینکه واقعا 11 میلیون رای در برابر دیده گان این همه ناظر معتمد و مردمی جابجا شد و شما هم فهمیدید. اعتراض کردید و نتیجه نگرفتید ، چندباری هم به خیابان ریختید و باز هم نتیجه نگرفتید ، ولی وقتی دیدید کل انقلاب و حکومت در خطر جدی قرار گرفت و تمام جریانات معاند هم پای کار آمدند و BBC در اقدامی بی شرمانه آموزش کوکتل مولوتوف می داد و دولت آمریکا تعمیرات فنی توئیتر را به خاطر امیدوار شدن به شما به تعویق انداختند و صهیونیست ها پیام می دادند اصلاح طلبان به نمایندگی از ما با حکومت در جنگند و ... چرا توقف نکردید و اندکی درنگ!

به فرض صحت تقلب ، آیا به نظرتان اختلاف سطح  شوهر سیدتان و آقای احمدی نژاد از اختلاف سطح امام علی (ع) و خلفا بیشتر بود که یک لحظه درنگ نکردید که به ایشان تاسی کنید و به خاطر مصالح مهمتری موقتا سکوت کنید؟

شوهرتان که نعوذبالله علی (ع) نبودند که طبق روایتی اگر مردمان به ولایتش تمکین می کردند پرندگان آسمان با آنها سخن می گفتند؟ مگر ما قبلا هم ایشان را در قامت نخست وزیر مملکت ندیده بودیم و البته کسی ندیده بود هیچ چرنده ای هم به  هُش ما بایستد یا راه برود چه برسد به همکلام شدن!

بحث به قدرت رسیدن  یک مقام عالی رتبه اجرایی در کشور بود که تجربه سالهای قبل به عیان نشان داده بود عمر دولتها به دلایل بسیار 8 ساله است و رقابت با رئیس جمهور بر سر قدرت آسان نیست. نظرسنجیها هم مگر غیر این را نشان داده بود؟ حتی نظرسنجی های مورد وثوق غربی شما؟

من خودم دل خوشی از احمدی نژاد ندارم ولی مگر کسی می تواند منکر شود که ایشان هیئت دولت را می برد به شهرستان و بخش و روستایی که از دوره مادها تا الان بالاتر از معاون بخشدار را به چشم ندیده بود. آن همه وزیر و مقام عالی رتبه که به یک روستای دور افتاده می رفتند اگر هیچ مصوبه ای هم نداشتند و فقط دست به جیب می شدند کلی از مشکلات آن روستاها حل می شد. اینها به کنار ، همین نفس حضور و اهمیت دادن به آنها ، تاثیری داشت که هیچ تبلیغ دیگری نمی توانست.

اضافه شدن بسیار خوب حقوق بازنشستگانی که حرف هر کدام بالاخره روی فرزند و عروس و نوه و ... تاثیرگذار است درست یا غلط ، دادن سهام عدالت درست یا غلط ، دادن یارانه ها و بهبود نسبی اوضاع اقشار پایین درست یا غلط و دهها مورد این شکلی درست یا غلط ، نشان می داد که احمدی نژاد با اختلاف بسیار رئیس جمهور می شود. آنوقت شما خود را در محاصره مردمان بالاتر از خیابان انقلابی دیدید که به تمکن و مال زیاد ولی در تعداد به پای آن همه جمعیت روستا و بخش و شهرستان نمی رسیدند.

اگر فقط چهار سال صبر می کردید احتمالا با پشتوانه آن رای خوب قبلی ، دوباره کاندید می شدید و اینبار به راحتی به جای جناب روحانی رئیس جمهور بودید ولی همه چیز را خراب کردید.

دیدید که همان حکومت به رای برنده حداقلی نامزد اصلاح طلبان در چهارسال بعد تمکین کرد و رقبا هم بزرگوارنه تبریک گفتند و هیچکدام بهانه نیاوردند. قالیبافی که همه نظرسنجی ها قبال از انتخابات نشان می داد رئیس جمهور ایشان است  بهانه نیاورد که من پسر خراسان بزرگم و شهردار تهران بزرگم و داماد کجا و ... . اگر شما به جای قالیباف بودید و نظرسنجی ها قبل از انتخابات برتری شما را نشان می داد می خواستید چه آتیشی بسوزانید؟!  

حالا احمدی نژاد رئیس جمهور می شد یا موسوی یا رضایی یا کروبی یا هر کس دیگری ، به نظرتان چقدر برای مردم فرق می کرد ؟ مگر همین مردم به نوبت دولت را در دست دو جناح ندیده اند؟ مگر دوره خاتمی چه گلی به سرشان زده شده بود که دوره هاشمی یا احمدی نژاد یا همین حالا روحانی زده نشده ؟ حالا گیرم 8 سال هم موسوی رئیس جمهور می شد. ایشان مدت کمی هم نخست وزیر نبودند و کسی مملکت گل و بلبل خاصی از ایشان یادش نمی آید و اتفاقا برعکسش چرا؟ پای حرف موی سپیدها بنشینید از ورای لفظ نخست وزیر امام ، چیزهای دیگری هم می شنوید.

حالا گیرم شما رئیس جمهور می شدید و مگر الان یک روحانی نزدیک به اصلاح طلبان رئیس جمهور نیست! حتی اگر فقط با نگاه مادی به مسائل بنگریم الان چه اتفاق مهمی افتاده است؟ چه فرقی می کرد که به جای کار و تلاش گله گذاری تمام نشدنی از دولت قبلی را از شما می شنیدیم یا از جناب روحانی! الان کدام شاخصه اقتصادی جهشی عحیب داشته است و قیمت کدام خودور با فرمایش وزیر صنعت کم شده است و مبلغ کدام یارانه بگیران دوبرابر شده و ... که لازم بود برایش مملکت را به آشوب کشید؟

خانم رهنورد!

چه شد که  شمای مبلغ سابق لباس گشاد و حجاب کامل زن مسلمان و شوهر "چهارراه درست کن وسط فرق جوانان در دوره نخست وزیریش"  یکباره در حلقه حمایت تیپ غالب مانتو چسبان ها و پسرهای ابرو برداشته و بزک کرده دست در دست هم قرارگرفتید و متوجه نشدید!؟ البته که منظورمان به بسیاری از طرفدارن متین و مودب و با شخصیت ایشان نیست ولی کسی هم نمی تواند منکر تیپ غالب طرفدارن ایشان شود.

چه شد که غالب همان زنان مسلمان با حجابی که با پیاممشان پایه های کاخ ها را بشکنند در صف حامیان شده نبودند!

بحث اینست که اگر موسوی به تخت نشسته بود ، نعوذبالله علی (ع) که به تخت ننشسته بود که لازم باشد برایش از جان مایه گذاشت و دست به هر کاری زد که اتفاقا ایشان هیچوقت اینکار را نکرد! ایشان دست یاری ابوسفیان ها را به خاطر مصالحی بزرگتر و حفظ اصل جامعه نوپای اسلامی  کنار زد ولی شما حاضر نشدید برای حفظ جامعه و حکومت نوپای شیعی ما یک جمله در باب مخالفتتان با حمایت صهیونیست ها و غرب و منافقین و سلطنت طلبها بگویید حتی به لفظ !

از عاقبتتان بترسید!

 

 

  • سعید مسعود

قیمه اباعبدالله حرامتان.

پنجشنبه, ۱۶ آبان ۱۳۹۲، ۰۷:۱۲ ب.ظ

دو پیرمرد از فامیل ما می خواهند بروند سر زمینهایشان خارج از شهر. برای نهار سری به میوه فروشی محل می زنند. یکیشان می گوید من میگیرم شما دیگه زحمت نکشید. اون یکی می گوید: اومدیم و حرف تو حرف شد و دعوایمان شد ؛ اونوقت شما نهارت را میخوری و من باید نگاهت کنم.

دوستانی که اینقدر غش و ضعف می روند برای رابطه با آمریکا ، بهتر است بدانند که آمریکاییها هم طبق خصلت استکباریشان و هم طبق سابقه ای که دارند به کمتر از خلع سلاح شدن ایران از هر سلاح استراتژیک و تعیین کننده ای راضی نمی شوند. فرض کنید به هر دلیل روزی رابطه مان برقرار شد و اتفاقا  گل و بلبل هم شد.  مثل پیرمرد فامیل ما یک احتمال کوچک هم بدهید که نکند روزی با هم درگیر شدیم آنوقت چه؟

ایشالا که نمی گویید خوب کوتاه می آییم و خلاص!

همین الان اگر بین آمریکا و بعضی عرب های منطقه به رغم دوستی درگیری پیش بیاد تا قبل از ظهر در کاخ ریاست جمهوریشان قهوه دم می کنند. چیزی شبیه مقاومت ارتش رضاخانی در جنگ جهانی .

همه قیمه های که در عزای امام آزادگان خورده اید حرامتان باد ای منادیان و پیروان ذلت!

 

  • سعید مسعود

اینکه وزیر محترم خارجه مان  دارد از یک ابزار جهانی و فراگیر ارتباطی – فیس بوک -  با هموطنانش صحبت می کند و بطور مستمر گزارش کار می دهد هم خیلی خوب است و هم تجربه جدیدیست. کاری هم نداریم که همه کنترل ها و مدیریت عالی این زیرساخت و ابزار مورد استفاده توسط  یک وزیر عالی رتبه کشورمان در دست شرکتهای اصلی ترین دشمن رسمی ماست و به این هم کاری نداریم که ما حتی اطلاع نداریم چه صدمه هایی از این طریق ممکن است ببینیم. به اینها خوش بینانه نگاه می کنیم و می گوییم ان شاءالله گربه است.

در مقطعی امام راحل – خمینی کبیر- هم از ظرفیت های رسانه های روز برتر دنیا – بی بی سی و غیره – استفاده کرد و اتفاقا نتیجه هم گرفت.

نکته ظریفی اما وجود دارد که به شخصیت استفاده کننده از این ابزارها بستگی دارد و نه ذات آن ابزارها. امامی از این رسانه ها استفاده می کرد که نقل است در دیداری به حسنین هیکل – ژورنالیست مشهور مصری – می گوید: صدای این جمعیت را می شنوی که می گویند : بت شکنی خمینی و .. ؟ اگر همین حالا شعارهایشان برگردد بر علیه من و بگویند ... هیچ تاثیری در اراده و هدف من ندارد.امامی که نه دربند تعریف رسانه ها و مقامات غربی  بود و نه شرقی . می گفت اگر روزی آنها از ما تعریف کردند باید به خودمان شک کنیم.

اما وزیری که با دو تا تعریف ضد انقلاب و چندتا لایک معاند و پیام یک دخترک غربی چنان ذوقی می کند بی خیال ظلم و جنایت صهیونیست ها به مردم مستضعف فلسطین و لبنان می شود و می گوید آن مرد که هلوکاست را انکار میکرد رفته است و از این طرف از دیدن یک تیتر روزنامه داخلی تب کرده کارش به بیمارستان می کشد بعید است مرد این میدان ها و استفاده از این ابزارهای دولبه باشد. دیپلمات که نباید با یک غوره سردیش شود و با یک مویز گرمیش!

باز اگر دشمن ما ، بسیاری از کارهای مطالعاتی و تحقیقاتیش مثل خود ما بی برنامه بود که زمانی مدیریت مرکز تحقیقات استراتژیک را بدهیم دست یک جوان آقازاده و سرپرستی وزارت علوم را هم بدهیم دست کسی که به عیان نظام را به تقلب و ناراستی متهم می کند و اگر جوری بودند که  با تغییر مدیریت های اجرایی تا آبدارچی یک اداره هم تعویض می شدند جای نگرانی نبود.

 اما وقتی به قطعیت می توان گفت که پرونده ی آقای ظریف و بقیه مقامات رسمی و غیر رسمی و روزنامه نگاران و هر فرد موثری در ایران قطورتر و با جزئیاتی بیشتر از اینکه آیا در فلان راهپیمایی ها شرکت کرده اند یا نه  و در صف چندم نظام جماعت بوده اند از سوی دشمن بررسی می شوند و به ریزترین رفتارها و عکس العمل های آنها  با نظر روانشناسان خبره شان توجه می کنند  و در این مورد بخصوص  - جناب ظریف - که کلی از سالهای عمرش را در نیویورک گذرانده است و به اندازه ای با آنها مراوده  داشته که به گفته یکی از مقامات آمریکایی به ایشان گفته نکند قصد شرکت در انتخابات آنجا را دارد ! البته که باید نگران باشیم.

همچنین رجوع شود به خاطرات و اسنادی که از لانه جاسوسی -هم قبل و هم بعد انقلاب- جامانده و ببینید که چگونه خلقیات مقامات ما را از خود ما بهتر رصد میکردند.

نگران این هستیم که مبادا از این اطلاعات شخصیتی افراد ذی نفوذ و صاحب منصب کشورمان که برایشان کم زحمت نکشیده اند دچار خسارت های سنگین شویم.نکند با چاپ  چهار تا تصویر شیک در تایم و گاردین و ...  کلی منافع از دست بدهیم و امتیازاتی که با هشت سال جنگ و سی و چهارسال تحریم و تهدید نگرفتند با دوتا عکس فتوشاپ شده شیک و پیک بدست بیاورند. تاریخ کم نداشته از این دست اتفاقات به ظاهر بی ربط و کم اهمیت .

از این اهمیت دادن زیادی رئیس جمهور محترم  به پوشش و رنگ عبا و لباده و ست بودنشان و شیوه نشان دادنشان در رسانه ها هم متاسفانه کم نگران نیستیم. کسی مخالفتی با  شیک پوش بودن و خوش لباسی ندارد اما نگرانی ما از باب تاثیری است که روانشناسان آنطرف مطلعند و درباب مطلع بودن خودیها الله اعلم!


  • سعید مسعود