تاریخی نه فقط برای نمره گرفتن
کاش محقق و نویسنده ی کاردرستی پیدا شود و رساله ای می نوشت از همه ی مذاکرات و مصالحه های مهم تاریخ ادیان و بعد از آن را و در اختیار تیم مذاکره کننده هسته ای قرار می داد.
از پیشنهادی که شیطان به آدم و حوا داد تا تمسخر کفار به ساخت کشتی نوح در بیابان را
همه ی جنگ و صلح های پیامبر خاتم و دوران ائمه و بعد از اسلام را
داستان شعب و مقاومت سه ساله را
داستان پیشنهادهای قریش به پیامبر در ازای دست کشیدن از دعوت و پاسخ خورشید و ماه معروف پیامبر را
داستان شورای 6 نفره بعد از فوت خلیفه دوم و شرطی که برای خلافت علی(ع) می گذارند و پاسخ ایشان را
هم صلح حدیبیه را می نوشت و تحلیل می کرد و هم جنگ صفین و مذاکرات ابوموسی اشعری با عمرو عاص را
هم صلح حسنی را و هم عاشورای حسینی را
مذاکره امام حسین (ع) با عمر بن سعد ابی وقاص در کربلا را
پیشنهاد و امان نامه شمر به ابوالفضل را
هم قراداد گلستان را و هم ترکمنچای را
برخورد امام خمینی (ره) با فرستادگان عرب منطقه در ابتدای جنگ و بعد از حملات آغازین صدام و پیشنهاد آنها و پاسخ امام را
هم جریان نوشیدن زهر توسط امام و قبول قطعنامه را و هم مذاکرات آزادی جاسوسان آمریکایی جاسوس خانه شان را
هم مذاکرات هسته ای تهران در دوره اصلاحات و قبول داوطلبانه تعلیق دوساله را و هم دستور رهبری به شکستن تعلیق و آغاز به کار سانتریفوژها را ...
چیزی که من از مطالعه مختصر یسیاری از این جریانات متوجه شده ام اینست که جاهایی که فشار داخلی ها بر مصالحه به رهبران تحمیل نشده همیشه تصمیمات عزت مندانه ای گرفته شده است و آن جاهایی هم که به خیمه امام ریخته اند و ابوموسی را فرستاده تعیین کرده اند و آنجاها که سجاده از زیر پای حسن کشیده اند و فرماندهان به طرف مقابل گریخته اند و آنجاها که کفیگر به ته دیگ خورده بودجه را برای امام علم کرده اند و جام زهر اجباری نوشانیده اند تا همیشه تاریخ شیعه را داغدار کرده اند.
البته اگر موارد فوق را با منطق امثال زیباکلام تحلیل کنیم باید گفت در کربلا به جز کشته شدن امام و اصحاب و به اسیری رفتن خانواده چیزی نصیب شیعه نشده است و بهتر این بود امام با بیعت کردن با یزید جلو این خسارت ها را می گرفت.[1]
الان هم بهتر است کمتر از خزانه ی خالی و فشار موثر تحریمها بر ملت صحبت شود و به جای این حرفها ؛ در عوض داستان ساخت شهاب و رعد و سجیل و صاعقه ها را بگویند و به گوش مذاکره کنندگان بخوانند.
می دانم می دانند اما بهتر است آنها دوباره یادشان بیاید در شرایطی آن موشکها را به قلب باشگاه افسران عراق و بانک رافدیینش زدیم که از موشک فقط عکسهای آنها را در مجلات نظامی دیده بودیم و آنها را در فرصتی کوتاه و با تکیه بر وعده های الهی و دستانی بر زانوان خود ساختیم.
خود همین داستان هسته ای را بگویند و بگویند شهریاری ها و رضایی نژادها با تکیه بر کدام دانش و تکنولوژی هدیه داده شده غرب جلو بردند ؟!
داستان نانو را ، داستان سلولهای بنیادی را و خیلی داستان های دیگر را
همین جریان صاحبان کارگاه تعمیر کولر دیپلمه ای که دیشب جناب صالحی – رئیس سازمان انرژی اتمی – نقل کرد و گفت قبلا تعمیرگاه کولر داشته اند و الان یکی از قطعات مهم راکتورهای هست های را می سازند و گله شان تاخیر در پرداخت های سازمان است.
وقتی این علوم فاخر و در مرز دانش را همین جوانان با مدد الهی و با اراده و تلاش خودشان و نه کمک کسی می سازند چرا دسته ای دیگر از همین جوانان نتوانند اقتصاد را سامان دهند ، کشاورزی را به جایی برسانند که محصولی نباشد که در آن خودکفا نباشیم. چرا نتوانند صنایع را قابل رقابت در دنیا کنند! ساماندهی نطام درست توزیع و اقتصاد کشاورزی و ...... که سخت تر از هسته ای و فضایی نبوده که هیچ پیشینه ای در آنها نداشته ایم. تئوری اینها که در انحصار کسی نیست و تحصیلکرده هم در آنها کم نداریم.
پی نوشت: من برای تیم مذاکره کننده و جناب ظریف و زحماتشان احترام بسیاری قائل هستم و به فرموده رهبری آنها را فرزندان نظام و انقلاب می دانم و از ته دل برایشان دعا هم می کنم. خدای نکرده این نوشته و بعضی مثالهایش به هیچ وجه توهین به آنها تلقی نشود و اصلا منظورم مشابه سازی شخصیت های بدنام تاریخ با این عزیزان نیست ولی تاریخ را باید برای درس گرفتن و تکرار نشدن اشتباهاتش خواند نه فقط نمره قبولی در درس تاریخ.
[1] رجوع شود به حرفهای ایشان درباره رابطه با آمریکا که چندین بار است می گوید : یکی پیدا شود و فقط یکی از مزایای دشمنی و قطع رابطه با آمریکا را به من بگوید ولی در عوض من حاضرم دهها مورد از ضررها و خسارت های این رابطه نداشتن را بگویم.(نقل به مضمون)
- ۱ نظر
- ۲۲ آبان ۹۲ ، ۰۰:۰۲